تغییر شکل رسانهای شعر
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۱۷۳۱
سعید بیابانکی میگوید: شعر بهعنوان یک رسانه کامل و پرقدرت، ماهیت خود را حفظ کرده؛ اما شکلش تغییر کرده است. در واقع شکل پیامرسانی شعر تغییر کرده است. حال اینکه از شعر چه توقعی داریم مهم است.
این شاعر در گفتوگو با ایسنا درباره کارکرد رسانهای شعر، اظهار کرد: در دوره اول شعر فارسی، یعنی در دوره قصیدهسرایی که از عصر چهارم شروع شده تنها رسانه کشور، شعر بوده و رسانه دیگری نداشتیم؛ آنهم در اختیار قدرتها بوده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: اشعار دوره قصیدهسرایی، به لحاظ ادبی آثار قدرتمندی هستند، نمیتوانید بگویید به درد نمیخورند؛ اما درعینحال سرشار از اغراق هستند، اغراقهایی که اساساً یا مبنایی ندارد و یا بیش از آنچه هست، بیان شده است. این قدرت رسانهای شعر است که در دورههای بعدی، کارکرد این قدرت رسانهای شعر تغییر پیدا کرده است.
بیابانکی با اشاره به دورههای شعری در ایران از مثنوی و غزلسرایی تا عرفان اسلامی و تعلیمی و تربیتی، گفت: همه اینها بهنوعی کارکرد رسانهای شعر است. اما در جاهایی شعر با رسانههای دیگری چفت میشود که این رسانه موسیقی است یا موسیقی آوازی و یا موسیقی سازی. یکی از قدیمیترین کارکردهای رسانهای شعر که به شکل اثرگذار بیان میشود، ماجرای رودکی و شاه سامانی است؛ «بوی جوی مولیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی» که تلفیق شعر و موسیقی و آواز اتفاق افتاده و اثر تاریخی برجای گذاشته است.
این شاعر با بیان اینکه با آمدن روزنامه و کتاب، نقش رسانهای از شعر گرفته شده و به بخشهای دیگری سپرده میشود، توضیح داد: مثلاً بخشی از تعلیم و تربیت به کتاب میرود، بخشی به مکتبخانهها سپرده میشود و هرچقدر به روزگار مدرن نزدیکتر میشویم و با پیدایش رسانههای دیگر، نقش رسانهای شعر کمتر میشود. اولین رسانه عمومی اثرگذار در جهان رادیو است، در ایران نزدیک ۸۳ سال است که رادیو آمده است، تلویزیون بعدتر آمد و کمکم نقش رسانهای شعر کمتر شد؛ اما شعر برای اینکه نقش رسانهای خود را حفظ کند، خود را با رسانههای دیگر چفت میکند؛ یعنی بهجای اینکه شاعری آن را بسراید در پیشگاه شاه بخواند، یا راویای که صدای قرایی دارد آن شعر را ارائه دهد، در رادیو عرضه میشود یا زمانی که موسیقی رواج پیدا میکند، شعر خود را با موسیقی چفت میکند و بعدها در تلویزیون خوانده میشود.
بیابانکی با بیان اینکه معتقد است شعر در روزگار ما و در سال ۱۴۰۲ هنوز هم رسانه است که کارکرد آن تغییر کرده است، تصریح کرد: ممکن است کاری را که رادیو و تلویزیون انجام میدهد، شعر نتواند انجام ندهد و کاری را که شعر میتواند انجام دهد، رادیو و تلویزیون نتواند انجام دهد یا بتواند؛ اما به نظرم شعر بهعنوان یک رسانه کامل و پرقدرت، ماهیت خود را حفظ کرده؛ اما شکلش تغییر کرده است. در واقع شکل پیامرسانی شعر تغییر کرده است. اما اینکه از شعر چه توقعی داریم مهم است، آیا توقع داریم یک شعار سیاسی را جار بزند، یا توقع داریم یک پیام حکمی را به مخاطب برساند و یا از آن توقع خردورزی داریم. این شکلها کمابیش هست، اما شکل اولیه را از دست داده زیرا رسانههای دیگر خیلی بهتر و مؤثرتر هستند.
او همچنین درباره انتشار شعر در صفحه شخصی شاعران در شبکههای اجتماعی که خود یک رسانه است و تأثیری که این موضوع بر فروش کتاب شعر گذاشته است، اظهار کرد: جهان مجازی یک ابزار است؛ از زمانی که عرضه متن فارسی در فضای دیجیتال شروع شد، از دوره وبلاگنویسیها تا روی کار آمدن شبکههای اجتماعی، شعر آن فضا را بستری در اختیار خود گرفت که بستر انتشار است. فضای دیجیتال مانند یک لوکوموتیو است که میشود واگنهای مختلف به آن نصب کرد و همه شکل واگنی را حمل میکند. در واقع این فضا بهنوعی پیشران است. همه چیز در آن هست و از منظر، فضای مجازی کمی ناپسند است.
این شاعر ادامه داد: تا پیش از پیدایش فضای دیجیتال، بستر انتشار شعر، کتاب، مجله یا روزنامه بود؛ رسانه کاغذی سردبیر و یا دبیر سرویسی دارد و هر چیزی را چاپ نمیکند. هر شعری که به آنجا فرستاده میشود یا اگر خودشان پیدا کنند، از یک کارشناس اولیه رد و بعد منتشر میشود. در مجلات و روزنامهها بهندرت پیش میآید شعری بیوزن و قافیه و بیمعنا باشد، یا شعر سرقتی و جعلی باشد، چون کارشناسی وجود دارد که کارش غربال و سبکوسنگین کردن شعرهاست. اما با آمدن فضای مجازی این سبکوسنگین کردنها حذف شده، به همین دلیل در فضای مجازی شعر غلط زیاد میبینید، شعر جعلی زیاد میبینید. اگر قیصر امینپور را جستوجو کنید، غلطترین و جعلیترین شعری که در فضای مجازی به او نسبت داده شده، ابتدا میآید. همه هم به آن استناد میکنند و در رادیو و تلویزیون هم آن را میخوانند و همه چهرهها هم آن را حفظ کرده و در برنامه پربیننده هم آن را میخوانند و انگارنهانگار.
سعید بیابانکی در پایان گفت: فضای مجازی به مرجعی تبدیل شده که مردم به آن اعتماد کنند اما نمیتوان به مرجعی اعتماد کرد که مشخص نیست چه کسی آن را نوشته و اداره میکند. به کتاب و مجله میشود اعتماد و استناد کرد. کسانی که میخواهند حدیثی روایت کنند، میگویند از فلان کتاب مثلاً اصول کافی، جلد فلان، صفحه فلان و سطر فلان. یا داستانی از مثنوی، نسخه فلان، دفتر فلان، سطر فلان. اما زمانی که به صفحه مجازی استناد میکنید، مشخص نیست صفحه را چه کسی اداره میکند، آیا نویسنده فاضلی است یا اصلاً ربات است. فضای مجازی از این جهت بد است که تمییز دادن درست از نادرست دشوار است. به نظرم این فضا صرفاً ابزاری برای بستر سریع، آنی، بیهزینه و بدون ممیزی است که گاه خوب و گاه بد است. من این فضای دیجیتال را نه کامل رد میکنم و نه تأیید. به قول حافظ «عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو/ نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند». این فضا خوبیهایی هم دارد، بدیهایی هم دارد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سعید بیابانکی باستان شناسي عراق لیلا حاتمی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی پژمان جمشیدی جواد عزتی جنگ تحمیلی برگزیده ها عراق لیلا حاتمی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیروی هوایی ارتش تغییر کرده فضای دیجیتال رسانه ای شعر نقش رسانه ای فضای مجازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۱۷۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدر، مادر، ما متهمیم ...
وقتی در اتوبوس انسانهایی را میبینی که بعد از دوران پرتلاطم کرونا علیرغم مریضی هنوز با ماسک و دستمال بیگانهاند و با عدم رعایت خود دهها نفر را در این شرایط سخت درگیر بیماری میکنند ، وقتی در کوچه تنگ ، با ماشین کنار میکشی تا ماشین روبرو بدون دردسر عبور کند و در ادامه نگاه طلبکارانه را دشت میکنی، وقتی در جشن چهارشنبهسوری ،به جای آتش بازی و جشن و شادی و استفاده از وسایل امن امروزی با مواد محترقه وحشتناک و خطرناک جشن تاریخی با فوت بیش از ۲۰ نفر و مشکلات بیمارستانی بیش از ۲۰۰۰ نفر را نظاره می کنی ، وقتی در عصر حاضر هنوز بنا به عدم رعایت بدیهیات و اصول اولیه بهداشت فردی باید با بوی نامطبوع و کثیفی بسوزی و بسازی ، وقتی در زندگی امروزی هنوز اصول اولیه آپارتمان نشینی را جانیفتاده میبینی ، وقتی توانایی و درک و فهم مردم از روابط متقابل در تمامی نقشها را در مرز فاجعه رصد میکنی ، وقتی آمارهای فرهنگی ، اجتماعی را به گِل نشسته میبینی ، وقتی ...
چندیست به رفتار و کردار عموم مردم بیشتر حساس و دقیق شدهام و گویی هرچه بیشتر دقیق میشوم عمق دردناک ماجرا بیشتر هویدا میشود.
آنچه میبینم چیزی جز زوال فرهنگی نیست. دیگر کار از معضلات بزرگ فرهنگی گذشته، مشکلات به عدم رعایت سطوح ابتدایی فرهنگ رسیده.هرچند دیدن این زوال در جامعه ایی که کتاب در آن تبدیل به کالای لوکس شود و خرید کتاب فراموش شود و لیست کتاب های پرفروشش هم بنا به محتوای کتاب برق شوقی در چشمت نمی اندازد، جامعه ایی که پرفروش ترین فیلمهایش فیلم های کمدی دم دستی هستند و فیلم های اخلاقی و فرهنگی حوصله دیده شدن نمی یابند ، جامعه ایی که کافه هایش از پاتوق بحث های روشنفکری به پاتوق بازی های مافیایی تغییر جهت داده ، جامعه ایی که از زنگ هنر و فرهنگ در ساختار آموزشی اش چیزی جز اسمی نمادین باقی نمانده ، جامعه ایی که اساتید دانشگاهی که الگوهای جذاب سنین جوانی هستند از تهی سرشار شده و چیزی به تعداد انگشتان دست از آنها باقی نمانده، جامعه ایی که رسانه اش خوراک فرهنگی تزریق نمی کند و بنا به شکاف عمیق کارسازی اش را از دست داده پیش بینی این وضعیت چندان عجیب نبوده و نیست.
قطعا نگاه ایده آل گرایانه ندارم و می دانم در هر جامعه ایی (حتی جوامع پیشرفته فرهنگی) هم فیلم های کمدی و تفریحات سرگرم کننده طرفداران خودش را دارد و همچنین آگاهم که بخشی از این تغییرات حاصل مناسبات و اقتضائات زندگی امروزه است اما صحبت از تناسب و تعادل است. وقتی تناسب و تعادل به کلی برهم خورد و فیلمها و صفحات و تفریحات دم دستی و سطحی فاصله ی کیلومتری با موارد تحلیلی و قابل تامل و فاخر می یابد نتیجه متفاوت و غم انگیز می شود.
آری، در هر جامعهایی حاکمیت و دولت با فرهنگسازی از طریق دو ابزار قدرتمند رسانه و فضای آموزشی که در دستانش است نقش اساسی ایفا می کند و برکمتر کسی پوشیده نیست که فرهنگسازی در وهله اول وظیفه دولت و حاکمیت است تا با ابزارهای قدرتمندش فرهنگ سازی کند و جهت دهد و در ادامه نیز خانواده. اما وقتی در ساختار کلان این هدف را کم رنگ وکارکرد تاثیرگذاری اش را کم رمق می یابی، یا جهت دهی اش را جهت دهی مناسب تحلیل نمیکنی و خانواده را نیز به عنوان بازیگر فعال بعدی، به دلیل حضور در همین بستر اقتصادی فرهنگی در اکثر موارد غیرموثر و پیرو می یابی چه باید کرد؟
آیا باید ایستاد و این سقوط دهشتناک را نظاره کرد ؟ آیا همچون اقتصاد و ... کاری از دستمان برنمی آید؟
نقش افراد (به ویژه بنا به فراگیر شدن فضای مجازی ) در ریز موارد چه می شود؟
در این خصوص شاید نتوان در بُعد کلان کاری کرد و این فرصت بنا به موارد گفته شده در حیطه و توان ما نباشد یا در نگاه بدبینانه تر از دست رفته باشد و فرآیندی جدی تر و قوی تر و متفاوت تر برای احیایش نیاز باشد ، اما در خصوص ریز موارد و خرده فرهنگها نقش افراد کمرنگ نیست
اینکه در رانندگی اینچنینیم، اینکه بدیهیات بهداشتی اولیه را نمی دانیم، اینکه موارد ابتدایی آداب و معاشرت را بلد نیستیم ،اینکه با هنر رابطه نا آشناییم ، پای چیزی بیش از کمکاری دولت و حاکمیت در میان است..
به نظرم برخلاف اقتصاد و سیاست های کلان سیاسی که نمیتوان در بعد فردی چندان کارساز بود، در بحث فرهنگی شاید بتوان تلنگر و جریانی ایجاد کرد. جریانی هرچند کوچک.
شاید در عصری که فضای مجازی محرومیت و محدودیت های دانستن و یادگیری را از بین برده و از طرفی هر صفحه مجازی خودش نقش یک بیلبورد را ایفا می کند ،عضویت در گروههای منتشر کننده مطالب مفید ، خواندن و بازنشر تلنگرهای فرهنگی در فضاهای مجازی مان می تواند خود به خود نقش موثری در بیداری ما و در ادامه، جامعه ایجاد کند. باید از فضای مجازی نه فقط در جهت خرید وسرگرمی و پُرکردن اوقات فراغت که گاها برای دِین فرهنگی مان بهره ببریم.
باید آستین ها را بالا زد، زوال فرهنگی با سرعتی عجیب در حال پیشروی ست . معضلی که تحملش از زوال اقتصادی و سیاسی به مراتب سخت تر است چرا که اگر دلخوشی و تکیه گاه فرهنگی مان هم از دست دهیم، تحمل بار اقتصادی ،سیاسی دیگر غیرممکن خواهد بود.
پس، از آنچه داریم برای آنچه میتوانیم اصلاحش کنیم نهایت استفاده را ببریم.
همرفیق ،همشهری، همکار و هم میهنی عزیز ، حداقل با رعایت موارد اولیه فرهنگی و اضافه کردن چند پیجِ خوب ادبی، روانشناسی ، تحلیلی و اندیشه ایی به صفحات مورد علاقه خود و اضافه کردن عادت مطالعه روزنامه و کتاب خوب چرخه زوال فرهنگی را به سهم خود بشکن و در سال جدید از فضای مجازی ،درکنار استفاده کاری یا پُر کردن اوقات فراغت برای خواندن ، تامل کردن ،تغییر کردن و در ادامه بازنشر مسائل فرهنگی برای استفاده دیگر دوستان بهره ببر . ساده ترین و کمترین کارهایی که بدون هزینه یا با حداقلی ترین هزینه می توانیم انجام دهیم و جای هیچ بهانه جویی در آن نیست.
قصد شعار دهی های کلیشه ایی ندارم اما چاره ایی نیست، تا دیرنشده خانه تکانی فرهنگی کنیم و برای نجات تتمه بارقه های سوسو زننده فرهنگی بکوشیم.
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
*فعال اجتماعی
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903032